در گیم اف ترونز بودم!

هیچ پادشاهی نمیتوانست وایت واکرها را شکست دهد. قرار بر این شد که بانو(!) کالیسی با اژدهایانش میدان داری کند

تا تیریون و دیگران بروند

به کجا..

به سرزمین هایی که به تازگی به دلیل وجود اژدها کشف شده بود

سرزمین هایی که مرده بودند، همان هایی که درموردشان افسانه هایی از قول خردمندان بود. ولی افسانه ها افسانه اند. حالا اما باورشان کرده بودند

با نیروی جادویی نمیدانم کدام خاندان، وقتی به سرزمین ها از راه دریا میرسیدند. تک تک پادشاهان و ملت های آنجا (بعضی پادشاهی نبودند) که با دلیل جنگ یا وایت واکرها یا نمیدانم چه مرده بودند را زنده میکردند و از آنها قول کمک میگرفتند

اما بعد از مدتی، حمله ها به دارودسته تیریون شروع شد

کاشف به عمل آمد که این قدرت، مردگان را زنده میکند.. ولی قسمت شوم آنها را به تدریج آنقدر افزایش میدهد که نمیتوان آن را کنترل کرد

حالا ایا اینها خودشان قبلا شوم بودند یا نه را نمیدانم

حالا باید با اینها هم میجنگیدند، ولی به تنهایی

تا اینکه

بیدار شدم