مقدار زیادی از عمر کوچکم رو فکر میکردم که یکی از مهم ترین کارها ترویج علمه

این فکر از همون چهارم دبستان جوونه زد و در دانشگاه به اوج رسید

ولی الان، انگار یک دریچه جدید باز شده، نظرم ی جورایی حدود 100 درجه عوض شده

اینکه ما مردم مسئولیت پذیر نیستیم، توصیه های علمی رو به سخره میگیریم، بلد نیستیم منطقی فکر کنیم و تئوری هامون رو وحی مطلق میدونیم، مشورت نمیکنیم، حرف منطقی رو نمیپذیریم، از حل مسئله فرار میکنیم( و این خیلی وحشتناکه )، ارامش نداریم و...

داستان فقط ترویج علم نیست، اموزش شعوره! و این اموزش حتی باید به اندیشمندها هم داده بشه!

حس میکنم هدف زندگیم گم شده انگار (اشکهایش از این جمله چرندی که گفته جاری میشود)

راه ترویج علم با دیدن این همه دانشمند و خبرنگار و.... که این راه رو رفتن برام روشن بود
ولی نمیدونم چطور میشه ترویج شعور کرد؟

 

همین.